با مرگ  حسین سلامی در حمله اسراییل، جانشینی پاکپور در راس سپاه پاسداران، حرکتی بود قابل پیش‌بینی برای ناظران ساختار نظامی جمهوری اسلامی. او که از سال ۱۳۸۸ فرمانده نیروی زمینی سپاه بود، سال‌هاست به‌عنوان چهره‌ای عمل‌گرا در عملیات‌های مرزی، رزمایش‌ها و سازوکارهای امنیت داخلی شناخته می‌شود.

فرماندهان نو، منطق کهنه

 

عطا محامد
 
در ساختار نظامی جمهوری اسلامی، کمتر کسی به اندازه شادمانی با لایه‌های درونی تصمیم‌گیری نظامی آشناست. حالا با کشته شدن «غلامعلی رشید»، علی شادمانی از حاشیه به مرکز آمده و فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا را بر عهده گرفته است. قرارگاهی که در ساختار جنگی ایران، قلب هماهنگی میان سپاه، ارتش، وزارت دفاع و نهادهای امنیتی است.
در ساختار نظامی جمهوری اسلامی، کمتر کسی به اندازه شادمانی با لایه‌های درونی تصمیم‌گیری نظامی آشناست. حالا با کشته شدن «غلامعلی رشید»، علی شادمانی از حاشیه به مرکز آمده و فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا را بر عهده گرفته است. قرارگاهی که در ساختار جنگی ایران، قلب هماهنگی میان سپاه، ارتش، وزارت دفاع و نهادهای امنیتی است.

 

با کشته‌شدن چهار فرمانده ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در حمله هوایی اسراییل، نظام حاکم با خلایی بی‌سابقه در راس ساختار نظامی‌اش مواجه شد. اما، «علی خامنه‌ای»، فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی به سرعت با صدور چند حکم، چهره‌های جدیدی را در راس سپاه، ارتش و ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا منتصب کرد.

«محمد پاکپور»، فرمانده پیشین نیروی زمینی سپاه، با ارتقا به درجه سرلشکری، جای «حسین سلامی» را در فرماندهی کل سپاه گرفت. «علی شادمانی»، چهره‌ ستادی، به‌جای «غلامعلی رشید»، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا شد و او نیز درجه سرلشکری گرفت. «عبدالرحیم موسوی»، فرمانده ارتش، به ریاست ستاد کل منصوب شد. جایگاهی که همیشه در اختیار سپاه بوده است و سرانجام، «امیرحاتمی»، وزیر دفاع دولت «حسن روحانی» و از چهره‌های غیرجنجالی ارتش، با ارتقا به سرلشکری، به فرماندهی ارتش جمهوری اسلامی رسید.

این جابه‌جایی‌ها، نه صرفا مدیریت یک بحران، بلکه بازآرایی فوری ساختار قدرت نظامی در دل بحرانی چندلایه‌اند. تلاشی برای بازسازی انسجام، حفظ موازنه‌ درونی و ارسال این پیام که حتی در اوج ضربه، «سامانه فرماندهی» جمهوری اسلامی همچنان زنده است.

محمد پاکپور ، فرماندهی از نیروی زمینی سپاه

با مرگ  حسین سلامی در حمله اسراییل، جانشینی پاکپور در راس سپاه پاسداران، حرکتی بود قابل پیش‌بینی برای ناظران ساختار نظامی جمهوری اسلامی. او که از سال ۱۳۸۸ فرمانده نیروی زمینی سپاه بود، سال‌هاست به‌عنوان چهره‌ای عمل‌گرا در عملیات‌های مرزی، رزمایش‌ها و سازوکارهای امنیت داخلی شناخته می‌شود. ارتقای او به درجه سرلشکری و انتصابش به فرماندهی کل، در واقع جابه‌جایی چهره‌ای درون‌ساختاری بود، نه تغییری در مسیر یا منطق این نیرو.

پاکپور در حالی فرمانده سپاه شده است که طی سال‌های گذشته، الگویی از فرماندهی را دنبال کرده که دو هدف را همزمان پیش می‌برد: «حفظ آمادگی رزمی» و «نمایش خدمت‌رسانی». در کنار این رویکرد، پاکپور بارها نسبت به تهدیدات خارجی لحنی قاطع و تهاجمی به‌کار برده است. در رزمایش «پیامبر اعظم ۱۹» وی تصریح کرده بود: «ما یک عملیات پیش‌دستانه را علیه دشمنان فرضی و تروریست‌ها انجام دادیم و اهداف خود را با موفقیت محقق کردیم.» 

پاکپور پیرو صریح گفتمان رسمی جمهوری اسلامی است. در پیام رسمی‌اش به مناسبت سالگرد تشکیل بسیج نوشت: «تفکر بسیجی مایه شور و امید و بن‌بست‌شکنی در مقابله با جبهه استکبار است». او از بسیج به‌عنوان نیرویی «پرتکلیف، شهادت‌طلب و ضدغرب» یاد کرد که وظیفه‌اش مقابله با دشمنان داخلی و خارجی است. چنین نگاهی، بار دیگر پیوند میان نهاد نظامی و منطق ایدئولوژیک نظام را برجسته می‌کند.

در شرایطی که سپاه با بحرانی در راس فرماندهی‌اش مواجه شده، انتخاب پاکپور به‌وضوح تلاشی است برای بازسازی انسجام از دل ساختار، نه تغییر در مسیر یا بازنگری در اولویت‌ها. او ادامه‌دهنده همان راهی است که سلامی ترسیم کرده است. این جابه‌جایی، اگر تغییری در سپاه ایجاد کند، نه در جنس فرماندهی، بلکه در شکل مدیریت بحران‌های پیش‌رو خواهد بود.

چندین ساعت پس از صدور حکم انتصابش به‌عنوان فرمانده کل سپاه، نخستین پیام رسمی خود را خطاب به رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرد. پیامی که بار دیگر لحن سپاه در دوره جدید را تثبیت کرد: «جنایتی که امروز رژیم تروریست صهیونیستی در تجاوز به امنیت ملی و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی مرتکب شد، قطعا بدون پاسخ نخواهد ماند… به‌زودی درهای جهنم به روی این رژیم کودک‌کش گشوده خواهد شد.»

علی شادمانی، مرد نقشه‌ها در جایگاه فرماندهی قرارگاه جنگی خاتم

 

در ساختار نظامی جمهوری اسلامی، کمتر کسی به اندازه شادمانی با لایه‌های درونی تصمیم‌گیری نظامی آشناست. حالا با کشته شدن «غلامعلی رشید»، علی شادمانی از حاشیه به مرکز آمده و فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا را بر عهده گرفته است. قرارگاهی که در ساختار جنگی ایران، قلب هماهنگی میان سپاه، ارتش، وزارت دفاع و نهادهای امنیتی است.

شادمانی متولد همدان و از فرماندهان قدیمی سپاه است که در دوران جنگ ایران و عراق، فرماندهی لشکر ۳۲ «انصارالحسین» را در جبهه‌های غرب و جنوب برعهده داشت. او در سال‌های پس از جنگ، رفته‌رفته به ستاد کل منتقل شد و پست‌هایی چون ریاست اداره عملیات و معاونت عملیات ستاد کل نیروهای مسلح را به‌دست آورد. جایگاهش در سال‌های اخیر، «معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه خاتم‌الانبیا» بود. درست همان‌جایی که بارها رزمایش‌ها را طراحی، تهدیدات را رصد و پاسخ‌ها را شبیه‌سازی کرده بود.

او تنها چهره‌ای عملیاتی نیست، بلکه در سال‌های اخیر صراحت بیشتری نیز در موضع‌گیری‌های راهبردی داشته است. در بهمن۱۴۰۲، برای نخستین‌بار به‌طور رسمی از خرید جنگنده‌های «سوخو-۳۵» از روسیه خبر داد و در موضعی هشدارآمیز گفت: «اگر دشمن دست به حماقت بزند، طعم تلخ اصابت موشک‌های ما را خواهد چشید.»

اما آن‌چه بیش از همه انتصاب شادمانی را معنادار می‌کند، نه فقط سابقه‌اش در اتاق‌های عملیات، بلکه نحوه وفاداری‌اش به ایدئولوژی رسمی جمهوری اسلامی است. او در سخنرانی‌هایش از انقلاب چون عبادت یاد می‌کند: «شناخت انقلاب و تحقق اهداف آن چون نماز و روزه بر ما واجب است.»

او با این اندیشه حالا فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا است. قرارگاهی که جایگاه ویژه‌ای در معماری نظامی جمهوری اسلامی دارد. این قرارگاه در اواخر جنگ ایران و عراق، برای فرماندهی مشترک ارتش و سپاه و طراحی عملیات‌های کلان تشکیل شد و در سه دهه اخیر، به نهاد بالادستی برای مدیریت هماهنگ عملیات‌های نظامی بدل شده است.

عبدالرحیم موسوی، ارتش، در جایگاهی که پیش از این برای سپاه بود

 

در ساختار نظامی جمهوری اسلامی، ستاد کل نیروهای مسلح همیشه قلمرو فرماندهان سپاه بوده است. از «محسن رضایی» تا «محمد باقری»، این جایگاه، نماد کنترل مرکزی و هماهنگ‌کننده بر تمامی بازوهای نظامی کشور بوده. است حالا، با کشته‌شدن باقری در حمله اسراییل و انتصاب عبدالرحیم موسوی به این سمت، برای نخستین‌بار یک ارتشی به بالاترین جایگاه فرماندهی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رسیده است. انتخابی که در نگاه اول «بی‌سابقه» است، اما در باطن، بیش از آن‌که تغییر مسیر باشد، نوعی تثبیت در نظم موجود است.

موسوی متولد ۱۳۳۹ در قم است و از سال ۱۳۵۸ به ارتش جمهوری اسلامی پیوست. در سال‌های جنگ ایران و عراق، در یگان‌های توپ‌خانه ارتش در جبهه‌های کردستان و خوزستان حضور داشت و بیش از ۹۰ ماه سابقه میدانی در جنگ دارد. او از معدود فرماندهان ارتش است که هم سابقه علمی (دکترای دفاعی از دانشگاه عالی دفاع ملی) دارد و هم در پست‌های ستادی و عملیاتی متعددی مانند ریاست عملیات ارتش، جانشینی فرمانده کل ارتش و فرماندهی دانشگاه افسری فعالیت کرده است. در سال ۱۳۹۶ به‌عنوان فرمانده کل ارتش منصوب شد و از آن زمان تاکنون، در حاشیه اما بدون وقفه، در ساختار قدرت نظامی حضور داشته است.

موسوی در بیان مواضع سیاسی، اغلب کوشیده چهره‌ای وفادار به گفتمان رسمی اما کم‌صدا از خود نشان دهد. او در مناسبت‌هایی چون دهه فجر، انقلاب اسلامی را «تجلی آموزه‌های عاشورا» و «نظامی معنویت‌محور» توصیف کرده که به الگویی برای «مستضعفان جهان» تبدیل شده است. در دیدار با وزیر دفاع عراق نیز صریحا تاکید کرد که «امنیت وارداتی نیست» و باید «توسط ملت‌ها و ظرفیت‌های داخلی» تامین شود، جمله‌ای که به نظر می‌رسد هم هشدار به متحدان عربی آمریکا بود، هم تکرار ادبیات رسمی جمهوری اسلامی.

با این حال، نقش موسوی در سرکوب اعتراضات داخلی، نقطه‌ تاریک‌تری در کارنامه‌ی اوست. در مهر ۱۴۰۱، در میانه اعتراضات سراسری ایران، فرمانده ارتش در مراسمی آشکارا گفت: «نیروهای مسلح پشتیبان یکدیگر و در خط مقدم ملت برای حفظ امنیت کشور هستند» و هشدار داد که «روز تسویه‌حساب فرا خواهد رسید.» اندکی بعد، او نیز در کنار چندین مقام دیگر امنیتی، در فهرست تحریم‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا به‌دلیل مشارکت در سرکوب و تامین تجهیزات سرکوب معترضان قرار گرفت.

موسوی در مهر ۱۴۰۳، در پاسخ به خبرنگاری درباره واکنش به ترور «سیدحسن نصرالله»، گفت: «خون شهید، از خود او توفنده‌تر عمل می‌کند. همه این موارد نشان می‌دهد که با این انتصاب تغییر در ساختار به صورت جدی روی نخواهد داد. او از دل همان دستگاهی آمده که هم از ایدئولوژی رسمی تبعیت می‌کند، هم در بزنگاه‌های بحرانی، در کنار سپاه و بسیج می‌ایستد.

 بازگشت امیر حاتمی و تثبیت ارتش در سایه سپاه

 

در انتصابی که شامگاه ۲۳خرداد۱۴۰۴ توسط رهبر جمهوری اسلامی انجام شد، «امیر حاتمی» با ارتقای درجه از سرتیپی به سرلشکری به جای سرلشکر موسوی که به ستاد کل رفته،  بار دیگر به قلب ساختار نظامی ایران بازگشت. این‌بار نه در قامت وزیر دولت، بلکه به‌عنوان فرمانده کل ارتش. در میان انتصابات پس از حمله اسراییل، حضور دوباره‌ او بیش از آن‌که شگفتی‌آور باشد، نشانه‌ای از بازگشت چهره‌ای قابل‌اعتماد برای دستگاه رهبری است.

حاتمی پیش‌تر در دولت «حسن روحانی» وزیر دفاع بود. یکی از معدود وزرایی با پیشینه ارتشی که توانست در کابینه‌ای که عمدتا تحت سلطه نهادهای امنیتی بود، موقعیت خود را حفظ کند. مواضع او در آن دوران نیز بیشتر در چارچوب تثبیت توانمندی دفاعی و گسترش بازار صادرات تسلیحات نظامی ایران قرار داشت. او اخیرا از دکترین «دفاع فعال» سخن گفته و تاکید کرد که جمهوری اسلامی می‌تواند به یکی از پنج قدرت اصلی تامین تسلیحات در منطقه بدل شود. 

سوابق نظامی او گسترده است. از فرماندهی در شمال‌غرب و غرب کشور در دوران نبرد با گروه‌های مخالف نظام، تا پست‌های کلیدی اطلاعاتی و ستادی در ارتش و ستاد کل. حالا بازگشت حاتمی بیش از آن‌که نشانه‌ یک تحول در ارتش باشد، تلاشی است برای تثبیت ارتش تا در دفاع مشارکتی فعال داشته باشد.

در شرایطی که ابتکار عمل نظامی در اختیار اسراییل قرار گرفته و جمهوری اسلامی ضربه‌ای سنگین و کم‌سابقه را تجربه می‌کند، رهبر ایران تلاش کرده با انتصاب سه فرمانده جدید، نوعی بازآرایی کنترل‌شده در ساختار نظامی ایجاد کند. حرکتی که بیش از آن‌که واکنشی صرف باشد، تلاشی است برای ترمیم اقتدار فروریخته. با این حال، پرسش اصلی این است که آیا این ترکیب تازه می‌تواند شکاف‌های درون‌ساختاری، بحران بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی و شکاف اجتماعی فزاینده در داخل را پوشش دهد؟ آزمون واقعی نه در چیدمان، بلکه در میزان توان این فرماندهان برای بازسازی اقتدار از دست‌رفته خواهد بود.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *